تو این اتاق سوت و کور من موندمو یه قافیه
برای گفتن غمم چندتا ترانه کافیه
من یه مسافر غریب شب زده و بی همنفس
پابند یک ترانه ام مثل قناری تو قفس
این کاغذای بی صدا خبر دارن از فال من
ترانه هام پیش کشتون غم شماها مال من
مال من،مال من، مال من
کاشکی میشد مثل شما از غم عشق داد بزنم
رها از این قافیه ها حرفامو فریاد بزنم، فریاد بزنم